28 بهمن زادروز صادق هدایت

زندگی نامه کوتاه از صادق هدایت

صادق هدايت در سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 در خانه پدري در تهران تولد يافت. پدرش هدايت قلي خان هدايت (اعتضادالملك)‌ فرزند جعفرقلي خان هدايت(نيرالملك) و مادرش خانم عذري- زيورالملك هدايت دختر حسين قلي خان مخبرالدوله دوم بود. پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد.

در سال 1328 براي شركت در كنگره جهاني هواداران صلح از او دعوت به عمل آمد ولي به دليل مشكلات اداري نتوانست در كنگره حاضر شود. در سال 1329 عازم پاريس شد و در 19 فروردين 1330 در همين شهر بوسيله گاز دست به خودكشي زد. او 48 سال داشت كه خود را از رنج زندگي رهانيد و مزار او در گورستان پرلاشز در پاريس قرار دارد.

برخی از آثار صادق هدایت:

رباعيات خيام-انسان و حيوان-فوايد گياهخواري-زنده به گور-اصفهان نصف جهان-مجموعه «سه قطره خون»-بوف كور-كارنامه اردشير پاپكان-مجموعه «سگ ولگرد»....

http://sadegh-hedayat.com/032.jpg


مطالب مرتبط:

شرح احوال صادق هدایت + عکسش


دسترسی آسان به مطالب: بهمنی-شریعتی-شهریار-شفیعی کدکنی

دکتر علی شریعتی
شهریار-محمد حسین بهجت تبریزیشهریارشفیعی کدکنیمحمد رضا شفیعی کدکنی

جشن نوروز و مهرگان در ایران باستان

جشن نوروز و مهرگان

در میان تمام جشن های ایرانیان, دو جشن از همه مهمتر بوده که عبارتند از "نوروز و مهرگان" که نوروز پیش درامد بهار به همراه سرسبزی طبیعت و رخت بربستن سردی و زمستان بوده, در حالی که مهرگان در نیمه دوم سال است یعنی هنگامی که گرمای سوزان تابستان سپری شده و هوای معتدل پاییزی اغاز می گردد.

مهرگان از روز مهر تا روز رام یعنی شانزدهمین تا بیست و یکمین روز مهر باستانی برابر با 10 تا 16 مهر خورشیدی ادامه دارد. که روز اول را مهرگان عامه و روز اخر را مهرگان خاصه می نامند.
...

این جشن مربوط به فرشته مهر است که در اوستا میترا به معنی نور خورشید, مهر, محبت, عهد و پیمان نامیده می شود.
روایت است که فریدون شاه پیشدادی در این روز به رهبری کاوه اهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده و ضحاک را در کوه دماوند حبس نموده و فریدون تاج شاهی بر سر نهاد.
فرشتگان در جشن مهرگان به یاری فریدون امدند و در اخرین روز جشن که روز رام می باشد ضحاک در کوه دماوند به زندان افتاد...


 

( 12 ذی القعده  ) روز بزرگداشت جلال‌الدین محمد مولوي ...

( 12 ذی القعده  ) روز بزرگداشت جلال‌الدین محمد مولوي ...

زندگی نامه  جلال‌الدین محمد مولوي

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود.

مولانا در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهره‌مند بودند تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادی‌الاخر ۶۴۲ نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری برجای گذاشت که از عالی‌ترین نتایج اندیشه بشری است. و مولانا حال خود را چنین وصف می‌کند:

زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر حلقهٔ بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچهٔ کودکان کویم کردی

بفرمایید ادامه مطلب...

ادامه نوشته

تصاویر/صف بنزین همراه باقلیان وتخته نرد !!!


تصاویر/دیدار حسن روحانی با مراجع قم











تصاویر/ استقبال گرم روحانیون از دیدار با رئیس جمهور منتخب!







علم و دانش با ابوالقاسم فردوسی

چنین گفت پیغمبر راستگوی  


 
زگهواره تا گور دانش بجوی

فردوسی بزرگ


مطالب مرتبط:

25اردیبهشت سالروز گرامیداشت "فردوسی" شاعرخردمند پارسی همایون باد

مجموعه اشعار شاهنامه فردوسی زنده کننده زبان پارسی:


شعر زیبای دریایی از مجموعه اسیر فروغ فرخزاد.

دریایی  
یک روز بلند آفتابی          در آبی بیکران دریا
امواج تو را به من رساندند          امواج ترانه بار تنها
چشمان تو رنگ آب بودند          آن دم که تو را در آب دیدم
در غربت آن جهان بی شکل          گویی که تو را به خواب دیدم
از تو تا من سکوت و حیرت          از من تا تو نگاه و تردید
ما را می خواند مرغی از دور          می خواند به باغ سبز خورشید
در ما تب تند بوسه می سوخت          ما تشنهٔ خون شور بودیم
در زورق آبهای لرزان          بازیچهٔ عطر و نور بودیم
می زد ، می زد درون دریا          از دلهرهٔ فرو کشیدن
امواج ، امواج ناشکیبا          در طغیان ، به هم رسیدن
دستانت را دراز کردی          چون جریان های بی سرانجام
لبهایت با سلام بوسه          ویران گشتند روی لبهام
یک لحظه تمام آسمان را          در هاله ای از بلور دیدم
خود را و تو را و زندگی را          در دایره های نور دیدم
گویی که نسیم داغ دوزخ          پیچیده میان گیسوانم
چون قطره ای از طلای سوزان          عشق تو چکید بر لبانم
آنگاه ز دوردست دریا          امواج به سوی ما خزیدند
بی آنکه مرا به خویش آرند          آرام تو را فرو کشیدند
پنداشتم آن زمان که عطری          باز از گل خوابها تراوید
یا دست خیال من تنت را          از مرمر آبها تراشید
پنداشتم آن زمان که رازیست          در زاری و هایهای دریا
شاید که مرا به خویش می خواند          در غربت خود ، خدای دریا

اسیر فروغ فرخزاد

زندگی نامه و بیوگرافی  فاضل نظری

زندگی نامه و بیوگرافی  فاضل نظری

(ابوالفضل) فاضل نظری سال ۵۸ در شهر خمین واقع در استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهر خمین وخوانسار گذرانده‌است. برای ادامه تحصیل در رشته های معارف إسلامی و مدیریت در دانشگاه امام صادق به تهران آمد. تحصیل در مقطع دکترای رشته مدیریت صنعتی، دبیری علمی جشنواره بین‌المللی شعر فجر و عضویت در شورای أدبیات انقلاب فرهنگستان زبان و ادب شاید مهمترین عناوین ادبی و علمی او است. تا کنون از این شاعر، سه مجموعه شعر «اقلیت» ، «گریه‌های امپراطور» و «آن‌ها» توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه‌ها به دلیل استقبال چندین بار تجدید چاپ شده‌اند. مجموعه‌های شعری او توسط انتشارات سوره مهر در یک بسته‌بندی مجزا تحت عنوان «سه‌گانه شعری فاضل نظری» ارائه شده‌است. نظری علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران، عضو شورای عالی شعر مرکز موسیقی و سرود نیز هست و در دانشگاه نیز تدریس می‌کند. إز او به عنوان شاعر جریان ساز در دهه هشتاد تجلیل به عمل آمده است و برخی آثار او در کشورهای فارسی زبان منتشر شده است. آخرین اثر وی گزیده اشعار به همراه شانزده شعر جدید و مقدمه ای در باره غزل به قلم اوست که در انتشارات مروارید منتشر شده است.

سفره هفت سین عید نوروز و اهمیت آن...

هفت ‌سین‌
با فرا رسیدن‌ سال‌ نو، سفره‌ مبارك‌ هفت ‌سین‌ را می‌‌گسترانیم؛ سفره‌ای‌ از هفت‌ گونه‌ گیاه‌ و دانه‌ و خوردنی‌ دلپذیر. آب‌ و آیینه، شمع‌ و چراغ، نقل‌ و نبات‌ و گل‌ و سبزه‌ در آن‌ می‌‌نهیم؛ كتاب‌ آسمانی‌ خود را می‌گشاییم‌ و در لحظه‌ حلول‌ سال‌ نو در برابر سفره‌ای‌ از بركت‌ الهی‌ و به‌ امید رونق‌ و بهبود و معیشتی‌ بهتر دست‌ به‌ دعا برمی‌داریم.
اما به راستی‌ چرا توجه‌ ویژه‌ به‌ «هفت ‌سین» است؟ ویژگی‌ عدد هفت‌ نسبت‌ به‌ سایر عددها چیست؟ حرف‌ سین‌ یا شین‌ یا هر حرفی‌ دیگر چه‌ مزیتی‌ بر حروف‌ دیگر دارد؟ آیا اعدادها و حروف‌ها می‌‌توانند در سرنوشت‌ انسان‌ مؤثر واقع‌ شوند؟ چرا در سفره‌ هفت‌ سین‌ نوروز سیب‌ و سركه، سماق‌ و سمنو، سبزی‌ و سبزه‌ و سنبل‌ می‌گذاریم؟
برخی‌ از محققان‌ معتقدند كه‌ پیش‌ از اسلام، در این‌ سفره‌ هفت‌ «شین» می‌‌گذاشته ‌اند، همچون‌ شمع‌ و شیرینی‌ و شیر، شربت‌ و شهد و شراب‌ و شاهدانه؛ و یا هفت‌ گیاه‌ چیده‌شده‌ سودمند به‌ صورت‌ هفت‌چین؛ و یا هفت‌ سینی‌ از خوردنی‌های‌ مطلوب. اما قرن‌هاست‌ كه‌ در سفره‌ عید هر ایرانی‌ هفت‌ گونه‌ خوردنی‌ و سبزه‌ كه‌ حرف‌ نخست‌ آن‌ سین‌ است‌ چیده‌ می‌‌شود و آن ‌چنان‌ كه‌ پیداست‌ سخن‌ بر سر حرف‌ سین‌ یا چین‌ یا شین‌ نیست، بلكه‌ محتوای‌ سینی‌ها یا ظروفی‌ كه‌ خوردنی‌ در آن‌ می‌‌نهند اهمیت‌ دارد و محتوای‌ ظرف‌ها نمادهایی‌ هستند در سفره‌ هفت‌ سین.
در هر حال‌ بیشتر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ بوده‌ كه‌ خوش ‌یمن‌ و مبارك‌ و حتی‌ مقدس‌ تلقی‌ شده‌ است.

 

چرا «هفت» در سفره‌ هفت ‌سین‌
عدد هفت‌ كه‌ جمع‌ سه‌ و چهار است، نزد ریاضیدانان‌ به‌ سبب‌ شكل‌ هندسی‌ مثلث‌ و مربع‌ كه‌ اشكال‌ همگن‌ و كامل‌ به‌ شمار می‌آیند نمایانگر كمال‌ و به‌ شكلی‌ نمادین، به‌ مفهوم‌ كثرت‌ و تكامل‌ است. هنگامی‌كه‌ از عدد هفت، یا هفت‌ هزار و... سخن‌ گفته‌ می‌‌شود معنای‌ زیاد بودن‌ مد نظر است. در میان‌ اقوام‌ هند و اروپایی‌ و همچنین‌ هند و ایرانی‌ این‌ عدد خوش‌ یمن‌ و مبارك‌ تلقی‌ شده‌ و در اساس، نقش‌ این‌ عدد در فرهنگ‌ ملت‌ها نقشی‌ مثبت‌ است.
واقعیت‌های‌ طبیعی، مشاهده‌ها و تجربه‌های‌ مردم‌ در گذر زمان، نقش‌ ادیان‌ الهی‌ و باورهای‌ دینی‌ مردم‌ در توجه‌ ویژه‌ به‌ عدد هفت‌ بسیار اساسی‌ است‌ و از همین‌ روست‌ كه‌ قرن‌هاست‌ در آیین‌ها و رسم‌های‌ ایرانی‌ نیز این‌ عدد جایگاهی‌ ویژه‌ دارد. در چیدن‌ و آراستن‌ سفره‌ هفت‌سین‌ نیز نقش‌ این‌ عدد به خوبی‌ آشكار است.
نگاهی‌ گذرا به‌ واقعیت‌های‌ طبیعی، كتب‌ الهی، باورهای‌ مردم، هنر معماری، موسیقی، خط‌ و نیز ادبیات‌ ملل‌ نشان‌ می‌‌دهد كه‌ عدد هفت‌ تا چه‌ حد مورد توجه‌ ویژه‌ قرار دارد. در قرآن‌ كریم‌ و نیز نزد مسلمانان‌ ایرانی‌ عدد هفت‌ جدای‌ از سایر عددها مورد توجه‌ قرار دارد. در برخی‌ از آیه‌ها و سوره‌های‌ قرآن‌ از عدد هفت‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و نیز قرآن‌ را مشتمل‌ بر هفت‌ موضوع‌ دانسته‌اند. مناسك‌ حج‌ هفت‌ مرحله‌ دارد و نخستین‌ قاریان‌ نیز هفت‌ نفر بوده‌اند. در كتاب‌های‌ آسمانی‌ انجیل‌ و تورات، بارها و بارها این‌ عدد با تأكید تكرار شده‌ است. همچنین‌ نزد زرتشتیان‌ هفت‌ امشاسپند گرامی‌بوده‌ و در آیین‌ مهر هفت‌ اختر معتبر بوده‌ است. پیشینیان‌ ما نیز زمین‌ و آسمان‌ را دارای‌ هفت‌ طبقه‌ دانسته‌اند و به‌ زمین‌ هفت ‌اقلیم‌ می‌‌گفته‌اند كه‌ دارای‌ هفت‌ دریا بوده‌ است.
خلق‌ جهان‌ را در شش‌ مرحله‌ یا گاهنبار گفته‌ اند و در روز هفتم‌ كه‌ پایان‌ خلق‌ جهان‌ است‌ به‌ نیایش‌ و جشن‌ و سرور می‌پرداخته ‌اند؛ این‌ آیین‌ هنوز مشاهده‌ می‌شود و ادامه‌ دارد. حركت‌ و تغییر شكل‌ ماه‌ در چهار هفته، وجود خوشه‌ ستارگان‌ یا خواهران‌ هفتگانه‌ و همچنین‌ تكامل‌ جنین‌ در هفت ‌ماهگی، رویش‌ دندان‌ كودك‌ در هفت‌ ماهگی، تغییر تكاملی‌ نطفه‌ به‌ جوجه‌ پس‌ از سه‌ هفته‌ و... از مواردی‌ است‌ كه‌ در طبیعت‌ مورد مشاهده‌ و توجه‌ قرار گرفته ‌اند.
باورهای‌ ملت‌ها نیز نمایانگر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ و نقش‌ آن‌ است. در قدیم‌ مصریان‌ به‌ هفت‌ ركن‌ قدرت‌ معتقد بودند؛ كلدانی‌ها هفت‌ طبقه‌ كمال‌ و بابلیان‌ هفت‌ طبقه‌ آسمان‌ را باور داشتند؛ یونانیان‌ به‌ هفت‌ خدا معتقد بودند؛ هندوان‌ خدایان‌ هفتگانه‌ «آدی‌تیا» را می‌‌پرستیدند؛ و رومیان‌ جشن‌ بزرگ‌ هفت‌ مادر یا «سپتی ‌ماترا» را برگزار می‌‌كردند. بسیاری‌ از ملت‌های‌ دیگر نیز متوجه‌ این‌ عدد بوده‌اند. همچنین‌ از عجایب‌ هفتگانه‌ جهان‌ نام‌ برده‌ شده‌ است. در موسیقی‌ سنتی‌ ایرانی‌ هفت‌ دستگاه، و در خط‌ هفت‌ شیوه‌ نگارش‌ تعیین‌ كرده‌اند. در هنر و ادبیات‌ نیز توجه‌ هنرمندان‌ و نویسندگان‌ به‌ عدد هفت‌ آشكار است.
در اساس‌ بین‌ اقوام‌ هند و اروپایی، و نیز ایرانیان‌ و هندوان، عدد هفت‌ خوش ‌یمن‌ و مبارك‌ تلقی‌ شده‌ است؛ و از همین‌ روست‌ كه‌ در فرهنگ‌ ایرانی‌ ما - كه‌ بنیانش‌ بر باورهای‌ دینی‌ استوار است‌ - در سفره‌ عید كه‌ سفره‌ای‌ دلپذیر و خوش ‌یمن‌ و سرشار از امید به‌ بهبودی‌ و رونق‌ بیشتر است، هفت‌ سین‌ چیده‌ می‌‌شود؛ به‌ این‌ امید كه‌ سال‌ نو پر بركت‌ و مبارك‌ باشد.


...

...

برگرفته از http://www.beytoote.com/art/negah-gozashte/travelers-through-history.html


شعر نوروز در زمستان/ احمد شاملو

سالی

نوروز

بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،

‌جنبش ِ سرد ِ برگ ِ نارنج بر آب

بی گردش ِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه

سالی

نوروز

بی‌گندم ِ سبز و سفره می‌آید،

بی‌پیغام ِ خموش ِ ماهی از تُنگ ِ بلور

بی‌رقص ِ عفیف ِ شعله در مردنگی.

سالی

نوروز

همراه به درکوبی مردانی

سنگینی‌ بار ِ سال‌هاشان بر دوش:

تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز

نام ِ ممنوع‌اش را

وتاقچه گناه

دیگربار

با احساس ِ کتاب‌های ممنوع

تقدیس شود.

در معبر ِ قتل ِ عام

شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.

دروازه‌های بسته

به ناگاه

فراز خواهدشد

دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد

لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد

وبهار

درمعبری از غریو

تاشهر

خسته

پیش باز خواهدشد

سالی

آری

بی گاهان

نوروز

چنین آغاز خواهدشد.

**شعر نوروز در زمستان/ احمد شاملو**


....

برگرفته : http://www.beytoote.com/art/song/new-poetry1-winter-ahmad.html


شعر زیبای زمستان از مهدی اخوان ثالث.

زمستان
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ،
 سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد
 پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست ِ محبت سوی کس یاری ،
   به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
 که سرما سخت سوزان است .
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ،
ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
 مسیحای جوانمردم !
 ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
 هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد !
         سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
  منم من ،
       میهمان هر شبت ، لولی وَش مغموم .
  منم من ،
         سنگ تیپاخورده ی رنجور .
   منم ،
         دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .
نه از رومم ،
 نه از زنگم ،
همان بیرنگ بیرنگم .
 بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .
حریفا !
میزبانا !
        میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
 تگرگی نیست ، مرگی نیست .
صدایی گر شنیدی ،
صحبت سرما و دندان است .
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم .
چه می گویی که بیگه شد ،
سحر شد ،
بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ،
          بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .
حریفا !
گوش سرما برده است این ،
یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .
و قندیل سپهر تنگ میدان ،
مرده یا زنده .
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .
حریفا !
           رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .
 هوا دلگیر ،
 درها بسته ،
سرها در گریبان ،
دستها پنهان ،
نفسها ابر ،
دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ،
سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
 زمستان است .

اخوان ثالث

دوم آذر ماه سالروز ولادت دکتر علی شریعتی , معلم آزادی بر رهروان راه حقیقت مبارک.

دوم آذر ماه سالروز ولادت دکتر علی شریعتی , معلم آزادی بر رهروان راه حقیقت مبارک.

علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای کاهک در کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب می‌شد.

وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون به شکل مشکوکی درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی به دلیل نداشتن سابقهٔ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر مشکوک بود. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی هم‌اکنون در قبرستانی کنار آرامگاه زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری می‌شود و خانواده‌اش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.

عکس‌هایی که فرزند نیما یوشیج منتشر کرد

عکس‌هایی که فرزند نیما یوشیج منتشر کرد

شراگیم یوشیج فزند نیما یوشیج بنیانگذار شعر نوی فارسی به مناسبت 21 آبان‌ سالروز تولد نیما، عکس‌هایی را از پدرش در یکی از شبکه‌های ‌اجتماعی منتشر کرده‌است. نیما سال 1274 در یوش از توابع کجور و بلده استان مازندران به ‌دنیا آمد.




نیما یوشیج در روستای یوش خواندن و نوشتن را آموخت. بعدها به تهران آمد، به مدرسه‌ سن لویی فرستاده شد و به تشویق نظام وفا به سرودن شعر پرداخت.




شراگیم یوشیج

***




نیما یوشیج در کوهستان‌های یوش

***

نیما یوشیج درکنار فرزندش شراگیم در منزل تجریش تهران
***




منبع : خبر آنلاین

یکی از شعرای فوق العاده ی فریدون مشیری



اشكي در گذرگاه تاريخ

از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم
زهر تلخ دشمني در خون شان جوشيد
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزي كه يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي كه با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود
بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين اسباب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
اي دريغ
آدميت برنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبي ها تهي است
صحبت از آزادگي پاكي مروت ابلهي است
صحبت از موسي و عيسي و محمد نابجاست
قرن موسي چمبه هاست
روزگار مرگ انسانيت است
من كه از پژمردن يك شاخه گل
از نگاه ساكت يك كودك بيمار
از فغان يك قناري در قفس
از غم يك مرد در زنجير حتي قاتلي بر دار
اشك در چشمان و بغضم در گلوست
وندرين ايام زخهرم در پياله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي جنگل را بيابان ميكنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند
هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
آنچه اين نامردان با جان انسان ميكنند
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
فرض كن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيسم
فرض كن يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي ب ا اين مصيبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است

***

***

کلید واژه : فریدون.فریدون مشیری.اشعار فریدون مشیری.شعر نو.

غزل شاهد افلاکی از رهی معیری + زندگی نامه رهی

زندگی نامه :

محمدحسن (بیوک) معیری فرزند محمدحسین‏خان مؤیدخلوت و نوهٔ دوستعلی‌خان نظام‌الدوله در دهم اردبیهشت ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران,گلشن چشم به جهان گشود.

هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:

کاش امشبم آن شمع طرب می‌آمد
وین روز مفارقت به شب می‌آمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب می‌آمد

سخن او تحت تأثیر شاعرانی چون سعدی، حافط، مولوی، صایب و گاه مسعود سعد سلمان و نظامی است. اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است.

تخیلات دقیق و اندیشه‌های لطیف او شعر صائب و کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد می‌آورد و در همان لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن می‌گوید.

رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شسته و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان سه عنصر اصلی شعر - آن هم غزل- از کارهای دشوار است.

از شعرهای معروف او، خزان عشق (به عبارتی همان تصنیف مشهور "شد خزان گلشن آشنایی" که بدیع‌زاده آن را در دستگاه همایون اجرا کرد)، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدائی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان، مرغ حق است.

شاهد افلاکی

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم 

تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم

تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی 

  من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

در سینه سوزانم مستوری و مهجوری

در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی

من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی

من سلسله موجم تو سلسله جنبانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل

داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟

روی از من سر گردان شاید که نگردانی


شعر خداحافطی علی معلم

رفتیم و عشق را به رقیبان گذاشتیم

 رفتیم و داغ بر دل هجران گذاشتیم


 در ما نبود طاقت سوز و گداز عشق

این سوز و این گداز به ایشان گذاشتیم

علی معلم

ادبیات.آیا فردوسی در شاهنامه، کلمات عربی به کار نبرده است؟ از ابراهیم کثیریان

آیا فردوسی در شاهنامه، کلمات عربی به کار نبرده است؟

  ابراهیم کثیریان


متن حاضر با یادآوری بخشی از کلمات عربی است که فردوسی به ناچار در اشعار شاهنامه از آن ها بهره جسته  و حاصل بررسی نگارنده در این باره است. تلاش شده کلمات در دل ابیات مربوط ارائه شوند. بدیهی است آگاهی از این معنا می تواند به درک بهتر این اثر سترگ و خالق بزرگش کمک کند و قطعاً از ارزش های والای این اثر عظیم و فردوسی بزرگ نخواهد کاست. طبعا نگارنده بنا ندارد این موضوع را ارزشگذاری کند و ترجیح می دهد دراین باره با احترام به تمامی زبان ها، صرفا بحث های تخصصی و نه متعصبانه و یا قومیتی درگیرد.


البته مرحوم سید محمد علی جمال زاده نیز در مرداد ماه 1345 در نشریه زبان و ادبیات فهرستی الفبایی از 686 کلمه عربی که در شاهنامه به کار رفته را ذکر کرده است.
در زیر بخش اول از این کلمات را در ابیات مربوط به آن بخوانید. در آینده نزدیک بخش های دیگر این بررسی نیز تقدیم خواهد شد.  با این توضیح که کلمات عربی را سیاه تر می بینید:


بفرمایید ادامه مطلب

ادامه نوشته

سخنان گهربار از دکتر علی شریعتی

علی شریعتی:

قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.