رباعی مهدی سهیلی


خداگو با خداجو فرق دارد

حقیقت با هیاهو فرق دارد


بسا مشرک که خود قرآن بدست است

نداند در حقیقت بت پرست است

مهدی سهیلی

رباعی زیبا از ملک‌الشعرای بهار


افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست

فریاد که فریادرسی پیدا نیست


بس لابه نمودیم و کس آواز نداد

پیداست که در خانه کسی پیدا نیست

ملک‌الشعرای بهار

رباعیات کسایی مروزی

هستی
این هستی تو ، هستی هست دگر است
 وین مستی تو ، مستی مست دگر است

رو ، سر به گریبان تفکر درکش 
 کاین دست تو ، آستین دست دگر است

***************
تیغ خورشید         
گر در عمری شبی به ما پردازد
  وین جان به لب رسیده را بنوازد

لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید  
با تیغ کشیده بر سر ما تازد
****************
پیغام فلک         
نارفته به شاهراه وصلت گامی 
 نایافته از حسن و جمالت کامی

ناگاه شنیدم از فلک پیغامی
کز زخم زوال نوش بادت جامی

مجموعه رباعیات سنایی غزنوی


تا در چشمم نشسته بودی در تاب 
 پیوسته همی بریختی در خوشاب

و اکنون که برون شدن به رستم ز عذاب
 چون دیده ز خس برست کم ریزد آب


*****************

با دل گفتم: چگونه‌ای، داد جواب

من بر سر آتش و تو سر بر سر آب

ناخورده ز وصل دوست یک جام شراب 

  افتاده چنین که بینیم مست و خراب

*****************

روزاز دورخت بروشنی ماند عجب

آن مقنعهٔ چو شب نگویی چه سبب

گویی که به ما همی نمایی ز طرب

کاینک سر روز ما همی گردد شب

****************

لبهات می ست و می بود اصل طرب

چندان ترشی درو نگویی چه سبب

تو از نمک آنچنان ترش داری لب 

  گر می ز نمک ترش شود نیست عجب

*****************

نیلوفر و لاله هر دو بی‌هیچ سبب

این پوشد نیل و آن به خون شوید لب

می‌شویم و می‌پوشم ای نوشین لب 

در هجر تو رخ به خوان و از نیل سلب

رباعی زیبای ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

ای شیر سرافراز زبردست خدا
 ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
آزادم کن ز دست این بی‌دستان
 دست من و دامن تو ای دست خدا
***

بهاریه/نوروز/خیام نیشابوری


خیام نیشابوری:

 

بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است 

بر طرف چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست

خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است

شعر خداحافطی علی معلم

رفتیم و عشق را به رقیبان گذاشتیم

 رفتیم و داغ بر دل هجران گذاشتیم


 در ما نبود طاقت سوز و گداز عشق

این سوز و این گداز به ایشان گذاشتیم

علی معلم

مجموعه ده رباعی ابو سعید ابوالخیر

مجموعه ده رباعی ابو سعید ابوالخیر

یا رب به محمد و علی و زهرا          یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا          بی‌منت خلق یا علی الاعلا

http://mashaahir.blogfa.com/

وصل تو کجا و من مهجور کجا          دردانه کجا حوصله مور کجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی          پروانه کجا و آتش طور کجا

http://mashaahir.blogfa.com/

منصور حلاج آن نهنگ دریا          کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا

روزیکه انا الحق به زبان می‌آورد          منصور کجا بود؟ خدا بود خدا

http://mashaahir.blogfa.com/

وا فریادا ز عشق وا فریادا          کارم بیکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا          ور نه من و عشق هر چه بادا بادا

http://mashaahir.blogfa.com/

ای شیر سرافراز زبردست خدا          ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
آزادم کن ز دست این بی‌دستان          دست من و دامن تو ای دست خدا

http://mashaahir.blogfa.com/

گفتم صنما لاله رخا دلدارا          در خواب نمای چهره باری یارا
گفتا که روی به خواب بی ما وانگه          خواهی که دگر به خواب بینی ما را

http://mashaahir.blogfa.com/

گفتی که منم ماه نشابور سرا          ای ماه نشابور نشابور ترا
آن تو ترا و آن ما نیز ترا          با ما بنگویی که خصومت ز چرا

http://mashaahir.blogfa.com/

هرگاه که بینی دو سه سرگردانرا          عیب ره مردان نتوان کرد آنرا
تقلید دو سه مقلد بی‌معنی          بدنام کند ره جوانمردان را

http://mashaahir.blogfa.com/

یا رب مکن از لطف پریشان ما را          هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم          محتاج بغیر خود مگردان ما را

http://mashaahir.blogfa.com/

گر بر در دیر می‌نشانی ما را          گر در ره کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست          خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را

***رباعیات ابوسعید ابوالخیر***


کلمات کلیدی: ادبیات.شعر. رباعی.شاعران  رباعی سرای. ابو سعید ابوالخیر. مجموعه ده رباعی ابو سعید ابوالخیر


رباعی. طنز/ زن سرباز و دانشجو نمی شم!

طنز - چند رباعی از راشد انصاری درباره برخی موضوعات روز از جمله المپیک را در ادامه می خوانید، با این تذکر که گفته می شود کسب مدال مهم نیست!فقط حضور در المپیک مهم است!

المپیک
اگر داری شدیدن ضعف تکنیک،
شکم را کرده ای مانند یک خیک،
مدال و رتبه هم اصلن مهم نیست
مهم است این که هستی در المپیک!
 

برق
اگه هشتت بشه تبدیل بر هفت،
نیاد توو سفره هاتون قطره ای نفت،
یقینا بهتر از اینه بگن که:
توو این گرمای بندر برقتون رفت!

از زبان یک دختر دم بخت!
برای درد تو دارو نمی شم
فدای اون چش و ابرو نمی شم
زن ِ هرکی بگن می شم ولیکن،
زن سرباز و دانشجو نمی شم!
 

 

در پاسخ به ارایه آمار!
از جمله نوابغ و خردمندانیم
ما شیوه ی هر دروغ را می دانیم
این قدر ولک برای ما لاف نزن
ما بچه ی خاک پاک ِ آبادانیم!

منبع : خبر آنلاین

دو رباعی از مولانا جلال الدین محمد...

رباعیات مولانا جلال الدین محمد

این آتش عشق می‌پزاند ما را          هر شب به خرابات کشاند ما را
با اهل خرابات نشاند ما را          تا غیر خرابات نداند ما را

***

بر رهگذر بلا نهادم دل را          خاص از پی تو پای گشادم دل را
از باد مرا بوی تو آمد امروز          شکرانهٔ آن به باد دادم دل را



کلمات کلیدی: مولوی*مولانا*جلال الدین*محمد بلخی*اشعار مولانا محمد*رباعیات مولوی جلال الدین

پنج رباعی زیبای انوری ابیوردی

رباعیات انوری

***

رباعی شماره یک

بس شب که به روز بردم اندر طلبت          بس روز طرب که دیدم از وصل لبت

رفتی و کنون روز و شب این می‌گویم          کای روز وصال یار خوش باد شبت

***

رباعی شماره دو

دل در خم آن زلف معنبر بنشست

جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست

مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

***

رباعی شماره سه

دل بر سر عهد استوار خویش است 

                                                              جان در غم تو بر سر کار خویش است

از دل هوس هر دو جهانم برخاست 

الا غم تو که بر قرار خویش است

***

رباعی شماره چهار

آن چهره که هرکه وصف او بشنیدست          بر چهرهٔ آفتاب و مه خندیدست
ماه نو عید دیده‌ام دوش بدو          بر ماه تمام کس مه نو دیدست

***

رباعی شماره پنج

دیدار تو در جهان جهانی دگرست          رخسار تو ماه آسمانی دگرست
گر جان بشود رواست اندر غم تو          ما را غم تو به نقد جانی دگرست
***


کلمات کلیدی: انوری+انوری ابیوردی+شعر انوری+اشعار انوری+رباعیات انوری

رباعی انوری

رباعی

نه صبر به گوشه‌ای نشاند ما را

  نه عقل به کام دل رساند ما را

چون یار ز پیش می‌براند ما را

کو مرگ که زین باز رهاند ما را


انوری 

کلمات کلیدی: انوری.انوری ابیوردی.حجت الحق.اشعار انوری.رباعیات انوری ابیوردی

رباعی انوری ابیوردی

رباعی

گفتم که به پایان رسد این درد و عنا          دستی بزند به شادمانی دل ما
دل گفت کدام صبر ما را و چه کام          ور غم سختست شادکامی ز کجا

انوری ابیوردی


کلمات کلیدی: انوری.انوری ابیوردی.حجت الحق.اشعار انوری.رباعیات انوری ابیوردی

رباعیات خیام نیشابوری

رباعی

برخیز و بیا بتا برای دل ما          حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم          زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما


کلمات کلیدی: خیام-خیام نیشابوری-اشعار خیام- رباعی سرای معروف  ایرانی-

رباعی خیام

رباعی

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا          بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری          صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا


کلمات کلیدی: خیام-خیام نیشابوری-اشعار خیام- رباعی سرای معروف  ایرانی-

رباعیات عبید زاکانی

رباعی   شمارهٔ 1       
هرکس که سر زلف تو آورد بدست  

از غالیه فارغ شد و از مشگ برست

عاقل نکند نسبت زلفت با مشگ

داند که میان این و آن فرقی هست

رباعی شمارهٔ 2         
تا مهر توام در دل شوریده نشست  

وافتاد مرا چشم بدان نرگس مست

این غم ز دلم نمی‌نهد پای برون 

وین اشگ ز دامنم نمیدارد دست


رباعی شمارهٔ 3         
ای مقصد خورشید پرستان رویت          محراب جهانیان خم ابرویت
سرمایهٔ عیش تنگدستان دهنت          سر رشتهٔ دلهای پریشان مویت


رباعی شمارهٔ 4        
گفتم عقلم گفت که حیران منست          گفتم جانم گفت که قربان منست
گفتم که دلم گفت که آن دیوانه          در سلسلهٔ زلف پریشان منست

رباعیات عبید زاکانی


کلمات کلیدی:

عبیدزاکانی.اشعار عبید زاکانی.دیوان عبید زاکانی.رباعیات عبیدزاکانی