مـولوی

مـولوی

آنان که بسر در طلب کعبه دویدند
چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند

رفتند در آن خانه که بینند خدا را
بسیار بجستند خدا را و ندیدند

چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف
ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند

کای خانه پرستان ، چه پرستید گل و سنگ؟
آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند

وهم سبز ... از دفتر تولدی دیگر - فروغ فرخزاد:

وهم سبز ... از دفتر تولدی دیگر - فروغ فرخزاد:

تمام روز در آینه گریه می کردم
بهار پنجره ام را
به وهم سبز درختان سپرده بود
تنم به پیله تنهاییم نمی گنجید
و بوی تاج کاغذیم
فضای آن قلمرو بی آفتاب را
آلوده کرده بود
نمی توانستم دیگر نمی توانستم
برو ادامه مطلب

ادامه نوشته

مولوی - بنمای رخ

مولوی - بنمای رخ :

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
بفرما ادامه مطلب

ادامه نوشته

نفس سوخته تاکستان .... از مجموعه اشارات - حمید مصدق:

نفس سوخته تاکستان .... از مجموعه اشارات - حمید مصدق:

آه هیهات که در این برهوت
و اندر این سوخته دشت فرتوت
برگی و باری نیست
چه توانسوز کویری که در آن
از کران تا به کران حتی دیاری نیست
آری نیست
همتی هست اگر
من و توست
تا در این خشک کویر
از دل سنگ بر آریم آبی
کسی از غیب نخواهد آمد
در من و توست اگر مردی هست
با تو ام ای دلبند
سوی ابری که نخواهد آمد
و نخواهم بارید
چشم امید مبند
آه
هیهات
چه وقت این برهوت
بر سر هر تاکش
می نشیند یاقوت

باران

 نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
 مثل آسمانی که امشب می بارد....
 و اینک باران
 بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
 و چشمانم را نوازش می دهد
 تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

وصیت لقمان حکیم

وصیت لقمان حکیم

لقمان از او خواست با هم بیرون بروند بدین منظور از منزل همراه درازگوشى خارج شدند. پدر سوار شد و پسر پیاده دنبالش به راه افتاد در مسیر با عده اى برخورد نمودند.

 بین خود گفتند: این مرد كم عاطفه را ببین كه خود سوار شده و بچه خویش را پیاده از پى خود مى برد. چه روش زشتى است ! لقمان به فرزند گفت :  سخن اینان را شنیدى . سوار بودن من و پیاده بودن تو را بد دانستند؟ گفت : بلى ! 
 پس فرزندم ! تو سوار شو و من پیاده به دنبالت راه مى روم پسر سوار شد و پدر پیاده حركت كرد باز با گروهى دیگر برخورد نمودند آنان نیز گفتند: این چه پدر بد و آن هم چه پسر بى ادبى است اما بدى پدر بدین جهت است كه فرزند را خوب تربیت نكرده لذا او سوار است و پدر پیاده به دنبالش راه مى رود در صورتى كه بهتر این بود كه پدر سوار مى شد تا احترامش محفوظ باشد اما اینكه پسر بى ادب است به خاطر اینكه وى عاق بر پدر شده است از این رو هر دو در رفتار خود بد كرده اند. لقمان گفت : سخن اینها را نیز شنیدى ؟ گفت : بلى ! 
لقمان فرمود:  اكنون هر دو سوار شویم هر دو سوار شدند
در این حال به  گروهى دیگر از مردم رسیدند آنان با خود گفتند: در دل این دو آثار رحمت نیست هر دو سوار بر این حیوان شده اند و از سنگینى وزنشان پشت حیوان مى شكند اگر یكى سواره و دیگرى پیاده مى رفت ، بهتر بود.
لقمان به فرزند خود فرمود: شنیدى ؟ فرزند عرض كرد: بلى ! لقمان گفت : حالا حیوان را بى بار مى بریم و خودمان پیاده راه مى رویم مركب را جلو انداختند و خودشان به دنبال آن پیاده رفتند باز مردم آنان را به خاطر اینكه از حیوان استفاده نمى كنند سرزنش كردند.
 در این هنگام لقمان به فرزندش گفت :  آیا براى انسان به طور كامل راهى جهت جلب رضاى مردم وجود دارد؟ بنابراین امیدت را از رضاى مردم قطع كن و در اندیشه تحصیل رضاى خداوند باش ؛ زیرا كه این كار آسانى بوده و سعادت دنیا و آخرت در همین است.

باغ بی برگی - باغ من .... اخوان ثالث

باغ بی برگی - باغ من .... اخوان ثالث

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران ، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی ست
ور جز اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تا پودش باد
گو برید ، یا نروید ، هر چه در هر کجاکه خواهد
یا نمی خواهد
باغبانو رهگذاری نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی
نمی روید
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصلها ، پاییز

حسین پناهی - سلام خداحافظ ... سالهاست که مُرده ام...

حسین پناهی - سلام خداحافظ ... سالهاست که مُرده ام...

به ساعت نگاه می کنم حدود 3 نصفه شب است
چشم می بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره می روم
سو سوی چند چراغ مهربان
و سایه های کشتزار شبگردان خمیده و خاکستریِ گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس
از شوق به هوا می پرم
چون کودکیم
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است
آری از شوق به هوا می پرم و
خوب می دانم
سالهاست که مُرده ام...

برترین عکسهای نجومی 2011

برترین عکسهای نجومی 2011

سومین رقابت عکاس نجومی‌سال 2011 در حال پایان یافتن است و تاکنون بیش از 700 عکس توسط عکاسان نجومی ‌آماتور و حرفه ای در این رقابت حضور پیدا کرده و تصاویری زیبا از ماه رنگارنگ و ردپای ستاره ها در آبشار را به ثبت رسانده اند. 

این تصاویر توسط اخترشناسان آماتور و حرفه ای در مناطق مختلفی، از حیاط پشتی خانه عکاس گرفته تا کوه های هیمالیا، دره مرگ در آمریکا و تپه گلاستنبری در سامرست به ثبت رسیده اند.
برندگان این رقابت در چهار بخش مختلف به رقابت می‌پردازند و سه جایزه نهایی این رقابت در هشتم سپتامبر 2011 توسط رصد خانه سلطنتی درگرینویچ اعلام خواهد شد. در ادامه تعدادی از برترین تصاویر حاضر در این رقابت معرفی می‌شوند:
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

 آبشار "یوسمیت" و ردپای ماه و ستاره ها

نوردهی طولانی مدت باعث شده به نظر بیاید عکس در روز به ثبت رسیده اما این نور در واقع نور ماه کامل است که در آبشار یوسمیت رنگین کمانی را ایجاد کرده است، این رنگین کمان شبانه به ندرت و در زمانی به وجود می‌آید که ماه کامل باشد و شدت ریزش آب آبشار نیز بالا باشد تا در شکست نور در ریزه قطره های آب آبشار منجر به تولد آبشار شود.

 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

اعتدال شب و روز

****بفرمایید ادامه مطلب****

ادامه نوشته

***12 آذر سالروز تصویب قانون اساسی کشور***

***12 آذر سالروز تصویب قانون اساسی کشور***

�ما يك قانون اساسي خودماني درست كرديم. اين دست پخت مردمي كه از ميان شما برخاسته اند نواقصي دارد. اما بايد در موقع عمل و تجربه عيني شناسايي شود و به همان طريق كه خود قانون اساسي تصويب شد، متمم آن هم پس از گذشت چند سال كه نواقص مشخص شده است با همان كيفيت تدوين و تصويب شود.�

جملات فوق بخشي از بيانات دكتر بهشتي نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي است كه پس از پايان كار تصويب قانون اساسي در سال ۶۰ بيان داشته است.همين ديدگاه ها و نظرات باعث شد كه مجموعه نظام سالها  بعد در اواخر عمر امام(ره)، تصميم به بازنگري در قانون اساسي بگيرند. از آنجا كه قانون اساسي قبلي تدبيري را در اين جهت نينديشيده بود، عده اي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي عالي قضايي از امام(ره) تقاضاي بازنگري در قانون اساسي را نمودند كه ايشان هم در ۲۴ ارديبهشت ۶۸ در نامه اي به رئيس جمهور وقت، هيأتي متشكل از ۲۰ نفر از رجال مذهبي و سياسي و پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را مأمور بازنگري و اصلاح قانون اساسي نمود. هرچند كه امام(ره) در خرداد همان سال رحلت فرمودند اما روند اين اصلاح و اقدامات اين شورا كماكان ادامه يافت و پس از نظر مساعد آيت ا... خامنه اي  به عنوان رهبر انقلاب، فرمان همه پرسي براي اين اصلاحات صادر و مردم در تاريخ ۶ مرداد ۶۸ به اين اصلاحات رأي مثبت دادند. به مناسبت سالگرد اين واقعه مهم، مروري مختصر به روند شكل گيري قانون اساسي و سپس اصلاحات سال ۶۸ خواهيم داشت.

بفرمایید ادامه مطلب

ادامه نوشته

روزشمار محــــــرم و صفــــــــر

روزشمار محــــــرم و صفــــــــر

اول محرم: آغاز سال هجری قمری

 

دوم محرم: ورود کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام به سرزمین کربلا

 

سوم محرم:خریداری بخشی از زمین کربل به دست امام حسین(ع) . این زمین ها

همان مکانی است که قبر مطهر در آن قرار دارد.


دنباله در ادامه مطلب

ادامه نوشته

دانلود نیمباز سیمبیان با لینک مستقیم

دانلود نیمباز سیمبیان با لینک مستقیم


دانلود1



نی نامه مولانا جلال الدین (مولوی)

نی نامه مولانا جلال الدین (مولوی)

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر كسی كو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوشحالان شدم

هر كسی از ظن خود شد یار من
و ز درون من نجست اسرار من


***بفرما ادامه مطلب***

ادامه نوشته

5 آذر سالروز درگذشت محمد علی فروغی

سالروز درگذشت محمد علی فروغی

محمّدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نماینده مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایرانی.

محمّدعلی فروغی دردشتی که پس از مرگ پدرش محمدحسین فروغی (ذکاءالملک) از ادیبان و مترجمان دورهٔ قاجار، لقب ذکاءالملک را دریافت کرد، تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون آغاز کرد ولی بعد به ادبیّات رو آورد و فرهنگستان ایران را تاسیس کرد. چند بار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار کفیل نخست‌وزیری شد. در انقراض سلسله قاجار نقش داشت و اوّلین و آخرین نخست‌وزیر رضاشاه بود. در سال ۱۹۱۹ میلادی عضو و رئیس هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس بود؛ او همچنین ریاست جامعه ملل را برعهده داشته است.

بفرماااااااااا ادامه مطلب

ادامه نوشته

كل يوم عاشورا....كل ارض كربلا

كل يوم عاشورا....كل ارض كربلا

به سينه هركه تمناي كربلا دارد!!
هميشه در دل خود روضه اي به پادارد!!
كسي كه عشق تو دارد دگرچه كم دارد!!
بدون عشق تو عالم كجا بها دارد!!

زندگی نامه و بیوگرافی سهراب سپهری

زندگی نامه و بیوگرافی سهراب سپهری

سهراب سپهری در ۱۴ مهر ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمده که بطور رسمی زادروزش را ۱۵ مهرماه ثبت کرده اند.[۲] پدربزرگش ميرزا نصرالله خان سپهری نخستين ریيس تلگراف‌خانه كاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که والدینش اهل هنر و شعر بودند.[۳]

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (شهید مدرّس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد.[۴] در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت.[۵]

وی به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی رو چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت از اینرو ترجمه هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داده است.[۶]

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزئینی تهران نمود. پدر وی که به بیماری فلج نیز مبتلا بود، در سال ۱۳۴۰ فوت می‌کند. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه های بیشتری را برگزار نمود.

سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از اینرو آثار وی همیشه با نقد و بررسی همراه بوده که برخی از این کتابها چنین می باشند: «تا انتها حضور» ، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم» ، «بیدل، سپهری و سبک هندی» ، «تفسیر حجم سبز» ، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره» و نگاهی به «سهراب سپهری».

بفرما ادامه مطلب

ادامه نوشته

زندگی نامه منوچهر اقبال

زندگی نامه منوچهر اقبال

منوچهر اقبال (متولد ۲۱ مهر ۱۲۸۸ در خلیل آباد کاشمر، متوفی ۱۴ آذر ۱۳۵۶ تهران) سیاستمدار، پزشک بیماریهای عفونی، رئیس دانشگاه تهران، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و یک دوره نخست‌وزیر ایران بود.

او فرزند میرزا ابوتراب خان مقبل‌السلطنه خراسانی معروف به «اقبال‌التولیه» بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد و دارالفنون تهران انجام داد و برای تکمیل تحصیلات به فرانسه رفت و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت.

دکتر اقبال پس از بازگشت به ایران مشاغلی همچون ریاست اداره بهداری شهرداری مشهد، ریاست بخش بیماریهای عفونی بیمارستان رازی و دانشیاری و استادی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را برعهده گرفت..


پست‌های اقبال:

وزیر بهداری کابینه قوام بهمن ۱۳۲۴

ادامه نوشته

جفا...

دلم تنگ است از این زندان که نامش زندگی باشد

اگر این زندگی باشد دگر زندان کجا باشد

دگر عاشق نخواهم شد که معشوقان جفا دارند

روم بر کنج می خانه که می نوشان صفا دارند....


مرگ!!!

روز بد تنهایی ، مرگ بی دلیل را به خاطر می آورد

(نادر ابراهیمی)

عشق

ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌
عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن  افتادگان  زیر  پا
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ، ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس
بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی جنگل دور از تبر
دوری سرسبزی از خوف و خطر
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
نیمه شب سرمست از جام سروش
در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را نان کنی
مهربانی را چنین ارزان کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس      
در مقام بخشش از آیین مپرس
هرکسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی جسم روحانی شده
قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی کردن روی زمین
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
درجهان هر کارخوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام

"زنده یاد مجتبی کاشانی"


http://www.del90neveshte90.blogfa.com/