سخن دکتر علی شریعتی
***استوار ***
***ماندن***
***و***
***زیر ***
***هر ***
***باری***
***نرفتن ، ***
***دین***
***من***
***است***

***استوار ***
***ماندن***
***و***
***زیر ***
***هر ***
***باری***
***نرفتن ، ***
***دین***
***من***
***است***

دوازدهم مهرماه سالروز درگذشت احمد محمود است.
احمد اعطا با نام ادبي «احمد محمود»، چهارم ديماه سال 1310 در اهواز به دنيا آمد. محمود در اواخر عمر با بيماري تنگي نفس مواجه شد و روز 12 مهرماه سال 1381 در بيمارستاني در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
احمد محمود را پيرو مکتب رئاليسم اجتماعي ميدانند. معروفترين رمان او، «همسايهها» از برجستهترين آثار ادبيات معاصر ايران به شمار ميرود. از ميان مجموعههاي داستان محمود نيز به «مول»، «دريا هنوز آرام است»، «بيهودگي»، «زائري زير باران»، «از دلتنگي»، «پسرک بومي»، «غريبهها»، «ديدار» و «قصهي آشنا» ميتوان اشاره كرد. اين داستاننويس همچنين نويسندهي رمانهاي مشهوري چون «داستان يک شهر»، «زمين سوخته»، «مدار صفردرجه» و «درخت انجير معابد» (در سال 1379، برندهي دورهي اول جايزهي هوشنگ گلشيري به عنوان بهترين رمان) بود. محمود براي مجموعهي آثار خود نيز برگزيدهي جايزهي مهرگان ادب شد.
ابراهيم يونسي ـ نويسنده و مترجم فقيد ـ دربارهي احمد ميگويد: احمد محمود بعد از قطع چندسالهي روال داستاننويسي معاصر ايران، اين خلاء را با حضور خود پر كرد.
يونسي زبان داستانهاي احمد محمود ر ا زباني شهري ميداند و عنوان ميكند: محمود در شهري نوشتن، در مقايسه با ديگر نويسندگان، نخبه است. مردم، راستگو بودن داستانهاي محمود را دوست دارند.
همچنين محمود دولتآبادي دربارهي جايگاه ادبي احمد محمود ميگويد: احمد محمود انساني بود كه به ما ميآموخت؛ بيآنكه خودش را آموزگار بداند. آنچه از محمود آموختم، اين است كه او نويسنده نيست؛ محمود، هميشه محمود است. اين خيلي مهم است؛ زيرا يكي از دستوپاگيرترين لاكهايي كه ما را از ادبيات و خلاقيت دور ميكند، لاك نويسندگي و شاعري است. آدم هميشه بايد آدم باشد و اين را در احمد ديدم و آموختم. احمد محمود بسيار متواضع بود و بدون اينكه هدفهاي بزرگي براي خود قائل باشد، كارهاي بزرگي انجام داد.
امين فقيري هم ميگويد: احمد محمود رمان «زمين سوخته» را دربارهي جنگ نوشت كه حالت گزارشگونه داشت و در اهواز و وضعيت بمباران آن دوران ميگذشت. اثر او يكي از اولين آثار ادبيات جنگ بود و به ادبيات جنگ شخصيت بخشيد. شايد بقيه هم از جنگ نوشته باشند؛ اما هيچيك در نثر به او نرسيدهاند. محمود پيشكسوت بود و كارهايش مورد استقبال بود. بسياري هم از او تقليد ميكردند و سعي ميكردند آثاري مانند او خلق كنند. رمان جنگ او سبب شد بقيه نيز به جنگ به عنوان موضوعي جدي فكر كنند و به آن بپردازند.


اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
با قایقم نشسته به خشکی
فریاد می زنم:
« وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت این ساحل خراب
و فاصله است آب
امدادی ای رفیقان با من.»
گل کرده است پوزخندشان اما
بر من،
بر قایقم که نه موزون
بر حرفهایم در چه ره و رسم
بر التهابم از حد بیرون.
در التهابم از حد بیرون
فریاد بر می آید از من:
« در وقت مرگ که با مرگ
جز بیم نیستیّ وخطر نیست،
هزّالی و جلافت و غوغای هست و نیست
سهو است و جز به پاس ضرر نیست.»
با سهوشان
من سهو می خرم
از حرفهای کامشکن شان
من درد می برم
خون از درون دردم سرریز می کند!
من آب را چگونه کنم خشک؟
فریاد می زنم.
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست:
یک دست بی صداست
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب.
فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد می زنم.
فریاد می زنم!
1331
![]()
کمک واژه: نیما یوشیج.علی اسفندیاری.شعر نو. شعر نو نیمایی.اشعار نیما یوشیج.آوای آزاد.شعر قایق. قایق علی اسفندیاری.
زندگی نامه و بیوگرافی علیرضا شاپور شهبازی

علیرضا شاپور شهبازی (متولد ۳ شهریور ۱۳۲۱ شیراز ، درگذشته ۲۵ تیر ۱۳۸۵) باستانشناس و متخصص در باستانشناسی دوران هخامنشی، استاد دانشگاه شیراز و بنیانگذار انستیتو مطالعات هخامنشی در سال ۱۳۵۲ بود.
او تحصیلات آکادمیک خود را با دریافت کارشناسی تاریخ از دانشگاه شیراز در سال ۱۹۶۳ آغاز کرد. پس از آن به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشتهٔ مطالعات غرب و آسیا مدرک کارشناسی ارشد و در رشتهٔ باستانشناسی دکترا دریافت نمود. در سال ۱۹۸۸ نیز مدرک پسادکترای خود را در رشتهٔ تاریخشناسی ایران از دانشگاه گوتینگن دریافت نمود.
او در سال ۱۹۷۳ مرکز مطالعات هخامنشی را در پرسپولیس راهاندازی کرد و تا سال ۱۹۷۸ در این مرکز مشغول به کار بود. در بین این سالها و پس از آن او استاد دانشگاههای تهران، هاروارد، کلمبیا، گوتینگن و اورگن شرقی بود. او در این دانشگاهها تاریخ هنر، تاریخنگاری، تاریخ باستان، زنان جهان کلاسیک و تاریخ خاورمیانه را تدریس میکرد.
او یکی از فعالترین استادان در زمینهٔ تاریخ پیش از اسلام ایران بود و
کتابها و مقالههایی زیادی در این زمینه به رشتهٔ تحریر درآورده بود. از
وی ۱۸۰ مقاله و ۱۸ کتاب به جا ماندهاست. مقالههای بسیاری از وی در دانشنامهٔ ایرانیکا قرار گرفتهاند. از کتابهای او به کتاب «کورش کبیر» که برندهٔ جایزهٔ کتاب سال شد؛ کتاب «پرسپولیس» (۱۹۷۶) که به فرانسه و آلمانی ترجمه شده و «فردوسی؛ یک بیوگرافی انتقادی» (۱۹۹۱) که توسط دانشگاه هاروارد منتشر شدهاست، میتوان اشاره کرد. آخرین کتاب منتشر شده او نیز «راهنمای مستند تخت جمشید» به دو زبان انگلیسی و فارسی است. او در سالهای پایانی به عنوان میهمان در برنامهٔهای مستند بیبیسی و دیسکاوری شرکت میکرد.
در سال ۱۳۸۴، جایزهٔ هوشنگ پورشریعتی مرکز مطالعات خاورمیانهٔ در واشنگتن برای زحمات ایشان در زمینهٔ تاریخ گذشتهٔ ایران، به ایشان تقدیم شد.[
| « | زندگی نامه پروفسور پرویز کردوانی
پرويز كردواني متولد 1310 در روستاي مندولك گرمسار است.پدرش
حسينعلي بلوكباشي از ملاك منطقه بود. پرويز كوچك تحصيلات ابتدايي را در
دبستان داراب ريكان و دوره متوسطه را به قول قديميها تا كلاس 9 در
دبيرستان آفتاب گرمسار ميگذراند. اما دست روزگار او را به تهران ميكشاند و
ديپلمش را از دبيرستان رازي كه آن ايام به مدرسه فرانسويها مشهور بود
ميگيرد. كردواني پس از پايان تحصيلات متوسطه براي ادامه تحصيل به آلمان
ميرود و مراتب تحصيلياش را تا اخذ درجه دكتراي رشته عمران كوير طي
ميكند.... نظرات ایشان درباره گرد و خاک و ... " مشکل مالچ
آن است که بو دارد، زمین را سیاه میکند، ضریب حرارتی را بالا میبرد و
تمام منطقه را گرمتر میکند، حتی گیاهان را ممکن است بکشد و موجودات زنده
را از بین ببرد. همچنین وقتی مالچ پاشیده شد، نمیتوان روی آن رفت و آمد
کرد. هزینه مالچ بالاست و به تکنولوژی پیشرفته نیاز دارد. تا آنجا که اطلاع
دارم، مالچ لیتری ۴۰۰ تومان هزینه دارد، چون از نفت باید قیر تهیه کرد و
بعد قیر را به مالچ تبدیل کرد. تبدیل قیر به مالچ هم بسیار سخت است، چون
قیر در آب حل نمیشود. باید ۵۰ درصد آب، ۴۸ درصد قیر و ۲ درصد هم مادهای
که ترکیب آنها را تسهیل کند، با یکدیگر ترکیب شوند. همچنین ماشینهای
مالچپاش به تکنولوژی خاصی نیاز دارند. تازه بر فرض که مالچ پاشیدیم، پنج
سال بعد اثری از آن نیست. پس اگر ۲۵ یا ۳۰ سال دیگر نفت ما تمام شد و باز
هم خواستیم از این روش استفاده کنیم، چه باید کرد؟
پیشنهاد من آن است که باید از طبیعت درس بگیریم. از یزد تا بافق و از نائین تا انارک، دشتهایی هست که ریگیست و شدیدترین باد و باران نمیتواند در آن فرسایشی ایجاد کند. این بیابانها را طبیعت با پاشیدن ریگ تثبیت کردهاست. به من میگویند آقای کردوانی آیا در دنیا کسی این کار را کرده است؟ مگر ما باید صبر کنیم هر کاری را دنیا انجام بدهد، بعد ما انجام بدهیم؟ مثلاً قنات مال ما بود، دنیا این کار را کرده بود؟ نه! از مزایای ریگ آن است که ارزان به دست میآید و در همه جا هست. باید در بیابانهایی که خاک آنها در حال کنده شدن و فرسایش است، ریگ بریزیم. میتوان سالی صد تا دویست هکتار را ریگپاشی کرد و در این صورت خاک تثبیت میشود. هشت تا ده سانت ریگ میریزیم و میتوان روی آن رفتوآمد هم کرد، چه انسان چه ماشین میتوانند روی آن حرکت کنند و اصلاً بهتر است روی آن غلتک هم برود. این کار یک بار برای همیشه انجام میشود. حتی میتوان آنجا درختکاری هم کرد و نیمکت هم گذاشت و برای گردهماییهای بزرگ از آنها استفاده کرد. پاشیدن ریگ هم بسیار آسان است. کامیونهای دارای بار ریگ، همینطور که حرکت میکنند، میتوانند ریگ هم بپاشند."
|
» |

زندگی نامه و بیوگرافی باباطاهر همدانی (عریان)
باباطاهر زاده روستای ایرانه ملایر بوده و نام وی در اصل باباطاهر ایرانه بوده که به اشتباه وی را عریان می نامند...در یکی از دوبیتیهای مشهورش سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیدهاست...او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافتهاست. آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد.
باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بودهاست. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بودهاست.
![]()



دنباله در ادامه مطلب...
از ساعت متنفرم !
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!
![]()
دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را
وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او
تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم
جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند
این کرامت نیست جز مجنون خرمن سوز را
عاشقان دین و دنیاباز را خاصیتیست
کان نباشد زاهدان مال و جاه اندوز را
دیگری را در کمند آور که ما خود بندهایم
ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
سعدی شیرازی

زندگی نامه محمود حسابی
***زندگی یعنی پژوهش و فهمیدن چیزی جدید*** ( دکتر حسابی)
محمود حسابی در سال 1281 در تهران زاده شد. از القاب ایشان :پدر فیزیک ایران و پروفسور حسابی میتوان نام برد. پدرش (سید عباس معزالسلطنه) و مادرش (گوهرشاد حسابی) هر دو اهل تفرش بودند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیر وت با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا میگرفت. او قرآن و دیوان حافظ را از حفظ میدانست.او همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی ومنشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت.
حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود. او در نواختن ويولن و پيانو مهارت داشت.
شروع تحصیلات متوسطه او مصادف با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت.در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات، و در سن نوزده سالگی لیسانسبیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فرانسوی مهندسی در بیروت فارغ التحصیل شد. او همچنین در رشتههای پزشکی، ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت.
حسابی در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشتهٔ فیزیک به تحصیل و تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۲۷ میلادی در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را، با ارائهٔ رسالهای تحت عنوان «حساسیت سلولهای فتوالکتریک»، با درجه عالی دریافت نمود.حسابی به دریافت بالاترین نشان فرانسه لژیون دونور نائل گردید...
برخی مدعیاند محمود حسابی تنها شاگرد ایرانی آلبرت اینشتین بودهاست در حالی که رضا منصوری معتقد است حسابی آلبرت آینشاین را تنها یکبار در دیداری عمومی ملاقات کرده است و عکس مربوط به ملاقات حسابی با او، مربوط به کورت گودل، ریاضیدان معروف است.
حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایه گزاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی،دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گزاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
کلیات طرح تاسیس دانشگاه تهران از سال ۱۳۰۷ توسط محمود حسابی به وزیر فرهنگ وقت آقای حکمت پیشنهاد شد. طرح تفصیلی تاسیس دانشگاه تهران نیز در سال ۱۳۱۰ تهیه و به وزیر فرهنگ تقدیم شد و با تلاشهای حسابی و مذاکرات وی با نمایندگان مجلس، این طرح در سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی رفت و در سال ۱۳۱۳ از تصویب مجلس گذشت.
خدمات :
اندک زمانی پس از مرگ حسابی در سال ۱۳۷۲، خانه او تبدیل به موزهای شد که در آن وسایل شخصی، مدارک علمی و تحصیلی، نشانها و تقدیرنامهها و عکسهای قدیمی و متن نطقها و نوشتهها در آن به نمایش گذاشته شدهاست. این موزه در خیابان تجریش – خیابان مقصودبیک ق
رار دارد.
آثار به جای مانده از محمود حسابی در زمینههای فیزیک، زبان فارسی و پژوهشهای فرهنگی شامل ۲۱ کتاب و مقالهاست. برخی از مهمترین آثار وی عبارتند از: ۱- کتابهای فیزیک دبیرستان ۱۳۱۸. ۲- کتابی در تفسیر امواج دوبر در شش رساله، دانشگاه تهران ۱۹۴۶. ۳- مقاله ذرات پیوسته، در نشریه آکادمی علوم آمریکا ۱۹۴۷. ۴- مقاله اثبات نظری بیشتر بودن جرم ذرات شارژ شده به وسیله نور نسبت به الکترون(پیشنهاد تفسیر قانون جاذبهٔ عمومی نیوتون و قانون میدان الکتریکی ماکسول)، گزارش نشریه انجمن فیزیک آمریکا ۱۹۴۸. ۵- مقاله مدل ذرات بینهایت گسترده، نشریهٔ فیزیک فرانسه ۱۹۵۷. ۶- کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران ۱۳۴۰. ۷- رساله نظریه ذرات بینهایت گسترده، دانشگاه تهران ۱۹۷۷آثار

منبع : ویکی پدیا
![]()
![]()
ادامه دارد...