شرح اجمالی تاثیر حافظ بر رواج غزل پارسی
غزل عارفانه و عاشقانه در آغاز قرن ششم از سنایی سرچشمه گرفت و آنگاه مانند دو رود موازی در اواخر قرن هشتم به اقیانوس شاعری حافظ ریخت. سبکی که از سنایی آغاز شد ( غزل عارفانه و عاشقانه) و در خاقانی تایید و تثبیت شد ، در حافظ به انتها رسید ، یعنی او مطالب عارفانه و عاشقانه را به عالی ترین وجهی در هم آمیختو در معنی و لفظ جادو کرد.حافظ دقیقا مولوی و سعدی یعنی نمایندگان تمام عیار غزل عارفانه و عاشقانه است.
حافظ به آثار گذشتگان و معاصران توجه بسیار داشته است، و مضامین آن ها را اخذ کرده اما چون شاعری صاحب سبک بود در شعر او خام نماندند.
حافظ در عصری می زیست که اولا زبان با سعدی به اوج رسیده بود و ثانیا تصوف در جامعه نفوذ کرده بود و ثالثا کسانی چون مولانا باب تازه گویی معنایی را گشوده بودند.هنر حافظ در این است که توانست سعدی و مولانا را به استادانه ترین نحو تلفیق کند.
مشخصه مهم زبان حافظ، استفاده از ایهام تناسب است. اما اهمیت اساسی حافظ از نظر فکر است، تفکر او نه عارفانه محض است نه عاشقانه محض، از طرفی تازه ، قدیمی و ریشه دار است.
طنز از مشخصات مهم شعر ائست و در بسیاری از غزلیات خود از آن سود برده است.در غزلیات حافظ یاس و بدبینی و طنز خیام و شور و شوق و تصوف مولانا و عشق و صفا و لطف و خوش آهنگی زبان سعدی در هم آمیخته است.
- دلیل اینکه اشعار او موضوع تفال قرار می گیرد این است که هر کسی به نحوی خود را در غزلیات حافظ مطرح می یابد، از زبان همه ی آدمیان می گوید و کل آدمیان را در نظر می گیرد.
حافظ در حدود پانصد تا ششصد غزل دارد و ابیات غزل های او ظاهرا به یکدیگر پیوستگی ندارنداما در حقیقت دارای یک ارتباط پنهانی زبانی یا معنایی هستند.
***
منبع:
سیر غزل در شعر فارسی.دکتر سیروس شمیسا.ویرایش دوم.نشر علم.چاپ هفتم 1386. صفحات 132 تا 137