چند نمونه کاریکلماتور

1.     قلم پاچه خوار ، نوکش همیشه چرب است.

2.     بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.

3.     تنها لذتی که نمی توانی با دیگران قسمتش کنی , تنهایی است.

4.     بعضي از آدم ها درظلمات انديشه خود غرق مي شوند.

5.     آن قدر دست روي دست گذاشت که پا روي دمش گذاشتند.

6.     نشر اکاذيب يعني ستايش مديران نالايق.

7.     گاهي اوقات «کليه» امورم درد مي کند.

8.     اگر حرف مفت را مي خريدند خيلي ها ميلياردر بودند.

9.     بعضي ها خط لبشان نستعليق است.

10. حتي موهايم هم مي دانند که پايان شب سيه سپيد است.

11. آن قدر گفتند شتر ديدي نديدي که بالاخره کور شد.

12. نيامدي نگاهم دست خالي برگشت.

13. بعضي از نگاه ها صداي قشنگي دارند.

14. بهترين بازي زندگي اش زبان بازي بود.

15.  خدايا، يارانه را از ما بگير اما يار را نه.

16.  شايد با « ارز » معذرت مشکل تورم حل شود.

17.  به علت خالي بودن جيب مردم، جيب برها شاکي شدند.

18. عاشق با تلسکوپ و حسود با ميکروسکوپ به دنيا نگاه مي کند.

19.   در روزهاي باراني اعداد در زير راديکال پنهان مي شوند.

20.   قشنگ ترين و زيباترين ساعت دنيا، ساعتي بود که ديدمت.

برگرفته از 

http://parazit.blogfa.com/