** با تشکر از شاگرد عزیزم مجتبی مطوری در تهیه ی این کتاب **

***

برگزیده ای از ده دوبیتی محمد علی فایز دشتی

خبر آمد که دشتستان بهاره

زمین از خون فایز لاله زاره

خبر ، بر دلبر زارش رسانید

که فایز یک تن و دشمن هزاره

***

سر زلف تو جانا لام و میم است

چو بسم الله الرحمن الرحیم است

به هفتاد و دو ملت برده حسنت

قدم از هجر تو ، مانند جیم است

***

اگر صد تیر ناز از دلبر آید

مکن باور که آه از دل برآید

پس از صد سال بعد از فوت فایز

هنوز آواز دلبر دلبر آید

***

از این ره میروی ، رویت به من کن

جوانی کشته ای ، فکر کفن کن

تو فایز کشته ای با تیر مشکان

بنه لب بر لب و جانم به تن کن

***

اگر صد پاره ام سازی به خنجر

نمیگردم من از دلبر مگدر

معاذالله کشد دست از تو دلبر

صنم امروز و فردا ، روز محشر

***

از این بالا میایم خورد و خسته

رسیدم بر در دروازه بسته

در دروازه را واکن به فایز

که یارم یکه و تنها نشسته

***

دلم از گردش دوران شده سیر

فراق یار جانی کرده ام پیر

بیا باد صبا برگو به فایز

که زلفش دیگران را کرده زنجیر

***

بتا بیهوده منما گریه بسیار

بمیرم تا نبینم گریه ات یار

امیدم هست جانا بعد فایز

بگریی تا قیامت بر من زار

***

بگو تا دلبر حورم بیاید

سفید و نازک و بورم بیاید

دمیکه می رود تابوت فایز

بگو تا بر لب گورم بیاید

***

بگو آن قاصد نیکو لقا را

ببر ، بر دوستان پیغام ما را

همان ساعت که دیدی یار فایز

بخاطر  آوری این بینوا را

***

برگرفته از کتاب:

کلیات دو بیتی های فایز دشتی.گرداوری و تحقیق تیمور گورگین.ناشر فرزان.چاپ اول 1363